سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
چهار پیامِ 22 بهمن امسال
محمد صرفی در کیهان نوشت:
سرمای استخوانسوز دیروز در تهران و بسیاری از شهرهای کشور چیزی از حضور پرشور مردم در جشن پیروزی انقلاب اسلامی کم نکرد و ملت همچون چهار دهه گذشته خیابانها را مملو از گامهای استوار و مشتهای گره کرده خود کردند. از پیران سپیدموی تا جوانان بالنده و کودکان نوپا آمدند و با آرمانهای پیر جماران و خلف صالح او تجدید عهد کردند که تا آخر ایستادهایم. حضور حماسی و تاریخی مردم در راهپیمایی 22 بهمن ماه سال 1398 حاوی چند پیام مهم است؛
1- پیش از هر چیز این حضور را باید از الطاف خداوند دانست و جبهه ستایش بر آستان حضرتش سایید که همچنان ید قدرتش پشتیبان این انقلاب تاریخساز و مردم زمانهشناس ایران است، که اگر تایید و نصرت حضرت حق نبود، با این همه هجمه و فشار و توطئههای متنوع دشمنان که روز به روز بر حجم و پیچیدگی آن افزوده میشود، سالها پیش از این باید رویای باطل آنها محقق شده و کار انقلاب تمام شده و به تاریخ میپیوست.
این انقلاب و مردمی که پای آن جانانه ایستادهاند در برابر دنیای اهریمنی استکبار با آن همه عِده و عُده، مصداق زنده و غیرقابل انکار «کَم مِن فِئَهًْ قَلیـلَهًْ غَلَبَت فِئَهًًًْ کَثیرَهًًْ بِاِذنِ الله» (بخشی از آیه 249 سوره مبارکه بقره؛ چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند!) هستند.
به راستی که این ملت سربلند شایسته نصرت الهی هستند. آنان اراده کردند و نشان دادند که آیات قرآن تنها برای قرائت در قبرستانها و برای مردگان نیست، بلکه این آیات برای زندگی در تمام ابعاد آن و زندگان است. جرم آنها از نظر آمریکا و رفقایش نیز همین است که چرا اسلام را از کنج حجرهها و سکوت گورستانها به صحنه جامعه آوردید و سخنی نو به جهانیان عرضه کردید. جرم کمی نیست! اسلامی که پایش را از دایره طهارت و نجاسات فراتر نگذارد و حجش بیبرائت از مشکران زمان باشد، نه تنها برای مستکبران خطری ندارد که امروزه به ظاهر آن را حمایت نیز میکنند. انقلاب اسلامی مردم ایران، ساحت جدیدی از اسلام را به دنیا معرفی کرد و طرحی نو در انداخت. بزرگداشت 22 بهمن، تکریم و تجلیل از چنین یومالله معجزهواری است.
2- چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با چهلمین روز شهادت سردار سلیمانی و یارانش مصادف شده است. همین موضوع به مردم برای حضور در این مراسم انگیزهای مضاعف بخشید. تقارن این دو واقعه درخور تامل است. ظاهری متضاد دارد و انگار معجونی از شیرینی و تلخی است. سالهای پیش، 22 بهمن یک حاج قاسم داشت که ساده و بیآلایش همچون مردم به خیابان میآمد تا قطرهای از اقیانوس بیکران ملت انقلابی باشد. آمریکا گمان میکرد با آن حماقت بزرگ و ترور بزدلانه دیروز از گامهای استوار حاج قاسم در خیابان انقلاب و آزادی خبری نخواهد بود اما سلیمانی تکثیر شده بود. هزاران هزار نفر تصاویر او را بر دست گرفته بودند تا بگویند انقلاب و آزادی از سلیمانی خالی نخواهد شد.
روح او با ما بود و گرمای لبخند و نگاه نافذش لابلای جمعیت موج میزد. دشمن ناجوانمردانه خون حاج قاسم را بر زمین ریخت اما خونهای پاک به هدر نمیروند و از این خون مکتب سلیمانی زاده شد. خلاصه کردن دستاوردهای انقلاب اسلامی در تعداد سد و طول جادهها و تیرهای برق و انشعابات آب و گاز، جفا به انقلاب است. بزرگترین دستاورد انقلاب، انسانسازی بود و حاج قاسم یکی از دستاوردهای بزرگ این انقلاب بود. سال 1357 چه کسی گمان میکرد قاسم، جوان 22 ساله اهل روستای قنات ملک کرمان به جایی میرسد که با سپاه بدون مرز قدس، نقشههای آمریکا در منطقه را نقش بر آب میکند و خاورمیانه جدید را شکل میدهد؟! مشتهای گره کرده مردم در 22 بهمن امسال پیام روشنی داشت؛ «که تا آخرین نفس راهت را ادامه خواهیم داد، ای شهید!»
3- مخاطب اصلی راهپیمایی دیروز دشمن و در راس آنها آمریکا بود. آمریکاییها پس از سالها آزمون و خطا و شکستهای متعدد و فاحش به همه حماقتشان به یک نتیجه درست رسیدهاند و آن هم اینکه تنها راه شکست انقلاب اسلامی ایران، جدا کردن مردم از آن است. روح و خمیرمایه اصلی اغلب توطئهها و فشارهای آنان نیز بر همین راهبرد استوار است. فشار اقتصادی و تحریمها نیز در نهایت هدفی جز این ندارند و معماران آن نیز به این مسئله کلیدی اعتراف دارند.
ریچارد نفیو – نویسنده کتاب «هنر تحریم»- که از او به عنوان معمار تحریمهای ایران نام میبرند در مصاحبهای درباره هدف اصلی تحریمها میگوید: «بستگی به کشوری دارد که مورد تحریم واقع میشود و اینکه منافع مشخص آنچه است. اگر رژیم قذافی در لیبی را تحریم کنید اصلا نباید سراغ جمعیت رفت چون قذافی اهمیت خاصی به جمعیتش یا سطح دردشان نمیداد.
در مورد کیم جونگ اون و کره شمالی هم همین است. در اینجا «درد» باید مشخصا نخبگان حاکمیت را هدف بگیرد تا آنها اوضاع را عوض کنند. در مورد روسیه هم همین است. به نظرم وقتی باید «درد» را در مورد جمعیتها به کار برد که حاکمیت پایگاهی مردمی داشته باشد و ایران از نظر من در این دسته است... در ماجرای تحریمها باید تمرکز درد را جایی قرار میدادیم که تصمیمگیرندگان را قانع کند، در مورد ایران این از طریق ناراضی ساختن مردم از اوضاع بود.»
تشخیص دشمن درباره نقش و جایگاه مردم در نظام جمهوری اسلامی درست است اما محاسبه آنها درباره اعمال فشار و جدا کردن مردم از انقلاب غلط. علت این اشتباه محاسباتی را باید در دادههای غلط دید. تا وقتی دریچه آمریکاییها به جامعه ایرانی، مشتی فراری وطنفروش و مزدور هستند، نباید انتظار داشت این اشتباه تصحیح شود. این جماعت فراری و بزدل به دلایل مختلف نه میخواهند و نه میتوانند واقعیتهای ملت ایران را به اربابان خود منتقل کنند، یک دلیل آنکه اول از همه مورد پرسش قرار میگیرند؛ پس نتیجه آن همه بودجهای که خرج شما مفتخورها کردیم چه شد؟!
4- کمتر از 10 روز دیگر انتخابات مجلس یازدهم برگزار میشود. بازار بستن لیستها داغ است و هر جریان و گروهی با شعار و تابلویی به میدان آمده است. راهپیمایی گسترده و پرشور دیروز نشان داد دوم اسفند نیز برخلاف خواست دشمن و برخی عناصر داخلی که سعی دارند مردم را از صندوق رای دلسرد کرده تا انتخاباتی سرد را رقم بزنند، همچون 22 بهمن به روزی پرشور با حضوری گسترده تبدیل خواهد شد.
آنان که لیستهای انتخاباتی را میبندند، وعدهها و شعارها را تنظیم و پیشنهاد میکنند و یا تریبون و محملی برای سخن گفتن با جامعه دارند، باید بدانند که با چه جامعهای و کدام مردم طرف هستند. برخی بیانیهها و اظهار نظرهای اخیر نشان میدهد برخی همچون گذشته از مرحله پرت بوده و آرزوها و تخیلات خود را به اسم مردم و جامعه بیان میکنند. بر اینان حرجی نبوده و نیست که برای خود میدوزند و میبافند. اما آنان که دل در گرو انقلاب و آرمانهای آن دارند باید هوشمندانهتر از آنچه تاکنون دیدهایم عمل کنند و رفتاری سیاسی، درخور شأن انقلاب و مردم از خود نشان دهند تا ثابت کنند لایق نمایندگی این ملت مقاوم و فهیم هستند.
ایران در انتظار رکورد تولید روزانه یک میلیارد مترمکعب گاز
علی شمس اردکانی در ایران نوشت:
رئیسجمهوری، روز گذشته در اجتماع بزرگ مردم تهران در مراسم راهپیمایی چهلویکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی یک خبر مهم درخصوص تولید گاز به زبان آورد و آن را افتخارآمیز نامید. آنطور که آقای روحانی میگوید «در پایان امسال به واسطه فعالیتهای در حال اجرا، تولید گاز کشور به هزار میلیون متر مکعب در روز میرسد.» به این معنی که ایران هزار میلیون متر مکعب گاز برای مصرف در داخل کشور و صادرات خواهد داشت.» رئیسجمهوری در این سخنرانی آماری را بیان کرد که نشاندهنده افزایش توان تولید گاز کشور در سالهای پساز انقلاب بود. آقای روحانی میگوید که «میزان تولید گاز در زمان پیروزی انقلاب ۱۱۰ میلیون متر مکعب در روز و در شروع به کار دولت یازدهم، ۶۲۵ میلیون متر مکعب در روز بوده است.»
این ارقام نشان میدهد که پایان سال میزان تولید گاز کشور نسبت به 4 دهه قبل، تقریباً 9 برابر میشود و بیش از 400 میلیون متر مکعب آن در دولت تدبیر و امید رقم خورده است. البته ذکر این نکته ضروری است که در ابتدای انقلاب، تولید گاز کشور بیشتر از نوع گازهای همراه نفت بود و اکنون ایران به واسطه توسعه میادین مستقل و مشترک گازی یکی از تولیدکنندگان بزرگ گاز جهان است. ایران دارنده بزرگترین ذخایر گازی جهان در کنار روسیه است و اینکه امروز یکی از تولیدکنندگان بزرگ گاز جهان هستیم نیز بهخاطر وجود این ذخایر در کشور است اما توجه به یک نکته ضرورت دارد؛ اینکه افزایش برداشت گاز طبیعی در کشور ما در اوج تحریمها و فشارهای خارجی رقم خورده است.
مسألهای که کشورهای دیگر تولیدکننده گاز با آن مواجه نبودهاند. اما سؤال اینجاست که آیا توانستهایم ارزش بین نسلی این حجم عظیم گاز تولیدی در کشور را حفظ کنیم؟ متأسفانه پاسخ این سؤال منفی است. ما همانقدر که در افزایش تولید گاز طبیعی در تمام این سالها موفق بوده ایم، در کاهش شدت مصرف این سوخت پاک و تبدیل آن به ارزش افزوده ضعیف عمل کردهایم.
در دنیا به شاخص شدت مصرف انرژی توجه ویژهای میشود. مدام در کشورهای توسعه یافته جهان محاسبه میشود که چقدر تولید ملی کشور در مقابل افزایش مصرف یک واحد انرژی مانند گاز طبیعی بیشتر شده است. برنامهریزیها بر این محور است که این افزایش شدت مصرف انرژی بیشتر در رشد تولید ناخالص داخلی و سرمایه گذاریهای اقتصادی ظاهر شود تا مصرف. اما در ایران افزایش مصرف گاز، نمود ویژهای در بخش مصرف دارد. بهطوری که اخیراً اعلام شد بخش خانگی 600 میلیون متر مکعب گاز در روز از حجم گاز تولیدی کشور را به خود اختصاص داده است و به نوعی در حال هدر سوزی است.
این حجم از مصرف گاز در بخش خانگی به هیچ عنوان با قواعد اقتصادی همخوانی ندارد. ما گرفتار هدرسوزی گاز شدهایم و متأسفانه تعریف درستی از مصرف انرژی تولیدی در کشور نداریم. به همین خاطر است که زمستانها و با افزایش مصرف گاز در کشور، گرفتار آلودگی هوا میشویم و نه تنها ثروت کشور را تبدیل به دود میکنیم، بلکه هزینهای بیش از آن به خاطر تولید دی اکسید کربن و آلودهسازی کره زمین بهخود تحمیل میکنیم. درحالی که ضرورت دارد نگاه ما به نفت و گاز، مبتنی بر کالاهای سرمایه زا باشد. یعنی به ازای افزایش تولید گاز و مصرف آن باید تولید و اشتغال نیز رشد کند.
اکنون با آغاز شمارش معکوس برای تولید یک میلیارد متر مکعبی گاز، لازم است که به این موازنه توجه بیشتری کنیم. آیین نامهها و قوانین مربوط به بهبود مصرف سوخت را بازآرایی و اجرای آنها را الزامی کنیم. گاز را بهجای هدرسوزی در خانهها به سوختی برای اشتغالزایی و ایجاد سرمایه برای نسلهای بعد تبدیل کنیم. از گاز بهعنوان ابزاری برای چسبندگی اقتصادی و چانه زنیهای بینالمللی استفاده کنیم.
متأسفانه نوع نگاه ما بهگاز باعث شد که قطر، کشور رقیب در میدان گازی پارس جنوبی، امروز بازیگر اصلی بازار گاز باشد. اما ایران نیز باید به این معادلات با جدیت بیشتری ورود پیدا کند و با ظرفیت تولیدی که ایجاد شده است، سهمی در بازار بینالمللی گاز بگیرد. آن زمان است که میتوانیم به افزایش تولید گاز کشور افتخار کنیم.
پیام های عملیات حلب و ادلب
امیرمسروری در خراسان نوشت:
با آغاز عملیات در حلب و بخش هایی از ادلب، عملا دولت سوریه معادلات این منطقه را به نفع خود تغییر داد. دولت سوریه خان طومان، بخش های باقی مانده از اتوبان بین المللی حلب – ادلب و سرپل های عملیات بعدی برای آزادسازی و تسلط بر دیده بانی منطقه را به دست گرفته و رسما تروریست ها را در خاک سوریه به محاصره درآورده است. با این حال اردوغان، رئیس جمهور ترکیه اعلام کرد اجازه عملیات در ادلب را نخواهد داد و برای ممانعت از آن دست به هر اقدامی خواهد زد. شاهد این ادعا عملیات بعدی ترکیه و اعزام نیروی ویژه به مناطق تحت اشغال تروریست ها در ادلب، افزایش آتش باری حمایتی برای عملیات های آفندی و پدافندی تروریست ها و از همه مهم تر هدف گیری بیش از صد نقطه ارتش سوریه است. با این حال دولت سوریه از عزم جدی خود برای عملیات در این منطقه یاد کرد. اما این عملیات چه تحولاتی را به دنبال خواهد داشت؟
الف) عملیات سوریه در واکنش به اقدامات و تحرکات گروه های تروریستی در مناطق عدم مناقشه بود. در حقیقت گروه های تروریستی چندین عملیات را علیه مواضع ارتش سوریه انجام دادند و دولت رسمی این کشور مجبور شد برای دفع حملات و پاک سازی مناطق تحت اشغال گروه های تروریستی چند ملیتی دست به اقدامات آفندی و پدافندی بزند. مهم ترین اقدام، پاک سازی خان طومان و بخش هایی از بزرگراه حلب – دمشق بود. از این منظر دمشق نشان داد در وضعیت ضعف قرار ندارد و مذاکرات سیاسی آستانه مانع از این نمی شود که دولت نسبت به شهروندان خود و امنیت ملی اش بی تفاوت باشد و تروریست ها برای هرکاری با خیال راحت تصمیم بگیرند. این بدان معناست که سوریه در وضعیت متفاوتی از سال 2011 قرار دارد و برای عملیات و مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی نگرانی ندارد.
بر خلاف ادعاهای مقامات ترکیه ای، چندین ایستگاه دیده بانی ارتش این کشور پس از حملات سوری ها تخلیه شدند و نیروهای نظامی مستقر در آن به عقب برگشتند. آن چه از منظر نظامی در این عملیات برجسته تر از گذشته است، افزایش توان رزم هوایی و زمینی ارتش سوریه و نیروهای همپیمان آن در استان حلب و ادلب است. تصاویر منتشر شده خبرگزاری رسمی سوریه نشان می دهد، نیروی هوایی ارتش سوریه با آن که بیش از 9 سال است در وضعیت جنگی قرار دارد و تحریم های سختی را تحمل می کند اما هنوز در شرایط بالایی از آمادگی قرار دارد و با افزوده شدن یگان پهپادی، کار تروریست ها در زمین سخت شده است. با این حال پس از چند ساعت درگیری تروریست ها معمولا از مناطق تحت تسلط خود عقب نشینی می کنند و با یک عملیات پدافندی بزرگ به دنبال آسیب رساندن به ارتش سوریه و نیروهای مقاومت هستند که معمولا با هوشیاری و تجربه نیروهای مستقر در نوک پیکان، شکست سنگینی به تروریست ها تحمیل می شود.
این شیوه عملیات خسارات مادی و انسانی بسیار زیادی بر دوش تروریست ها گذاشته و احتمالا همین امر موجب شده تا داد مقامات آنکارا در آید. این یعنی نیروی انسانی گروه های تروریستی با مشکلاتی از جمله جذب و اعزام مواجه می شوند که مهم ترین ضربه به آینده معارضان مسلح در سوریه است.
ب) سوریه سال 2020 را سال پایان مناقشات امنیتی و ضد تروریستی اعلام کرد. سالی که قرار است سوریه تمامیت خاک خود را به دست آورد و برای همیشه به حضور گروه های مختلف تروریستی در این کشور پایان دهد. از سویی مردم مستقر در این مناطق نیز خواهان بازگشت ارتش سوریه اند. حداقل خوبی حضور ارتش سوریه در این مناطق عدم اجرای قوانین غیر عقلانی و تکفیری گروه های تروریستی است که داد شهروندان سوری را در آورده و شرایط زندگی را برای مردم سوریه در ادلب و بخش هایی از حلب سخت کرده است. از طرف دیگر شهروندان مستقر در این مناطق فاقد امکانات اولیه زندگی هستند و از حمایت دولت مستقر سوریه برخوردار نیستند و شاهد فعالیت گروه های تروریستی خارجی در خاک خود هستند که موجب محاصره این مناطق شده است و سوری های ادلب و حلب می دانند هرچقدر جنگ طولانی شود، تبعات آن برای فرزندانشان و شهروندانی است که در این مناطق قرار است ساکن شوند.
عملیات در حلب و ادلب سرآغاز یک عملیات بزرگ پاک سازی و ضد تروریستی ارتش سوریه و همپیمانان آن از ابتدای سال 2011 خواهد بود. به احتمال زیاد پایان سال 2020، پایان عملیات نظامی ارتش سوریه در خاک خود و ورود دمشق به مناقشات سیاسی و عبور از بحران جنگی و امنیتی است. از نظر جغرافیایی درگیری ها صرفا مناقشه ادلب و بخش های کرد نشین باقی مانده که با پایان عملیات در ادلب به احتمال زیاد، دمشق آماده مذاکرات سیاسی با کردها خواهد بود. در نهایت برای همیشه پرونده سوریه بسته خواهد شد. البته مقامات دولت سوریه اذعان کردند که خواهان خروج همه تروریست ها و بازگرداندن همه سرزمین خود از جمله جولان اشغالی هستند.
این بدان معناست که باید شاهد عملیاتی همچون سال 2000 لبنان و خروج ارتش رژیم صهیونیستی از غرب سوریه بود. این که چگونه و چطور قرار است صهیونیست ها از جولان خارج شوند خود نکته بسیار مهمی است که تحولات ماه های آینده آن را مشخص می کند.
ج) این عملیات تفاوت هایی با عملیات در حلب ( عملیات آزاد سازی حلب)، البوکمال و حتی جنوب سوریه دارد. تفاوت اصلی این عملیات یک پارچگی سیستم عمل کننده و دستپاچگی تروریست های مستقر است. هرچند عملیات چند روزی است که آغاز شده اما در میدان تروریست ها و سرویس اطلاعاتی اتاق عملیات ادلب غافلگیر شده اند. پهپادهای ارتش سوریه عملیات های بسیار مهمی انجام داد که از جمله آن هدف قرار دادن دقیق اتاق فرماندهی، استقرار و ذخایر تسلیحاتی تروریست هاست. عملیات در بخش های باقی مانده حلب و ادلب نشان داد ارتش سوریه آمادگی اطلاعاتی و نفوذ بالایی در مناطق اشغالی دارد و از این برتری بیشترین استفاده را کرده است.به نظر می رسد این عملیات آغاز یک فرایند تحولی در منطقه است و روز های آینده مشخص می شود که دولت سوریه و همپیمانانش چه تصمیمی برای ادلب و سرنوشت این مناطق گرفته اند اما هرچه باشد حضور تروریست ها و تحمل آن وجهی برای تصمیم گیران اتاق عملیات دمشق ندارد.
مردمسالاری بدون حاکمیت قانون ممکن نیست
علی نجفی توانا در آرمان نوشت:
رئیسجمهور در اجتماع بزرگ مردم تهران درخصوص ضرورت برگزاری انتخابات آزاد مطالبی بیان داشت و اشارهای که به تاریخ گذشته کشور در دوره حکومت پهلوی کرد با این توضیح که اگر در آن دوران انتخابات به صورتی درست انجام میشد و برآیند آن به شیوه مدیریتی کارآمد حاکم میگردید، اصولا تحولات سیاسی بعدی بهویژه انقلاب سال 57 اتفاق نمیافتاد. به نظر میرسد هدف از چنین اظهاراتی در پیوند با دو هدف است. اولا تاکید بر برگزاری انتخابات آزاد با تکیه بر تکثر در افکار برای تامین سلایق انتخاب کنندگان و اینکه در رابطه با ارزیابی صلاحیتها اصول مربوط به مردمسالاری و منافع و مصالح عمومی کشور با توجه به واقعیتهای امروز مدنظر باشد و اصولا نگاه انبساطی و سعهصدر بهعنوان پیش زمینه هر انتخابات در احراز صلاحیت افراد با عنایت به شایسته سالاری و احترام به سلایق و علایق افتراقی مورد توجه قرار گیرد.
ثانیا، ایشان با ایما و اشاره نگرانی خود را در انتخابات پیش رو برای اداره آینده کشور نشان داد. ما در شرایط موجود، بر مبنای قانون اساسی و ضوابط حاکم بر انتخابات، درعمل با چالشهایی مواجهیم و برخی شائبهها و اعمال تدابیر جناحی ملاحظه میکنیم که در این رابطه بحث اصلاح قانون انتخابات مطرح شده که دستور آن توسط آقای روحانی به معاون حقوقی ریاست جمهوری داده شد. کشوری میتواند ادعای مردمسالاری داشته باشد که در اداره امور شیوه عملکرد به نوعی هدایت گردد و تجلی خارجی پیدا کند که با تالیف قلوب، جلب افکار، حضور حداکثری مردم بهعنوان مشارکت جاموی و درواقع اداره غیرمستقیم کشور توسط مردم انعکاس عملی داشته باشد. اقدامات انقباضی، جناحسالاری، خویشاوندپروری حصول به چنین هدفی را ممکن نمیسازد. یکی از مولفههای مدیریت موفق، احترام به تمام مردم، افکار مخالفین و سعی در پذیرش نقد آنان و به نوعی در مسائل عمومی کشور جلب همکاری آنان خواهد بود.
طبیعتا پذیرش نظر مخالفین و حضور نمایندگان آنان در نهادهای تصمیم گیرنده بهعنوان اقلیت موجب چابکی و چالاکی مدیریت خواهد شد و در چنین شرایطی است که رقابت مدیران، بستری برای استفاده از شایستهها فراهم میآورد، مبارزه با فساد را آسان میکند، سلامت اداری را تقویت نموده و کارها راحتتر به سامان میرسد. اشاره آقای روحانی به وضعیت حکومت گذشته از این جهت که انتخابات مبتنی بر اوصاف مردمسالاری نبود و در چنان فضایی استبداد مدیریتی حاکم گردید و موجب نارضایتی مردم و تحول سیاسی شد، درواقع یادآوری یکی از بدیهیترین اثرات بیتوجهی به الزامات یک حکومت مردمسالاری است. انتخاباتی که بدون رعایت اوصاف یک انتخابات دموکراتیک بوده و تمام فرآیند آن طراحی شده باشد، از مردم درخواست کردن که در آن چارچوب بدون توجه به شرایط عینی جامعه حرکت کنند، انتخاباتی بیروح، غیرموثر و نتایج آن از پیش تعیین شده خواهد شد. تجارب مربوط به حکامی که به جای آنکه مردم را صاحبان حق تلقی کنند و در جهت توجه آنان حرکت نمایند، سعی کردند که مردم را به مسیری که خود تصویب مینمایند جهت دهند، نه تنها توفیقی نداشتند بلکه موجب نارضایتی مردم گردیده و فرجامی بس نافرجام داشتهاند.
حکام عاقل با کسب تجربه از شرایط گذشته به آینده توجه خواهند کرد. قطع نظر از نگاه سیاسی آقای روحانی بهعنوان یک حقوقدان ایشان به نظر درصدد اعلان یک پیامی بودند که نتیجه آن در حال و آینده در سرنوشت کشور بسیار تاثیرگذار خواهد بود. کلام آخر آنکه در چارچوب قوانین موجود و اصولا منطق حکومت در دنیا و عرف سیاسی پیام آقای روحانی بهعنوان یک اصل بدیهی در تمام حکومتهایی که ادعای مردمسالاری دارند باید مورد توجه و اجرا باشد. احترام به مردم، جلب نظر آنان و جذب مشارکت اکثریت و تکریم دیدگاههای سیاسی مردم یک جامعه درحقیقت احترام به قانون و حاکمیت آن خواهد بود.
ضربه کوبنده ملت انقلابی در فجر سلیمانی
سیدعبدالله متولیان در جوان نوشت:
سال گذشته ائتلاف اشرار «عبری، غربی، وهابی» با برنامه ریزی دقیق چندساله خود، بر این باور بودند که جمهوری اسلامی فجر چهلم خود را نخواهد دید و ائتلاف اشرار به همراهی منافقین و اپوزیسیون جشن براندازی نظام ایران را در تهران خواهند گرفت، اما مردم فهیم و بصیر ایران به رغم همه مشکلات آن ۲۲ بهمن تماشایی را به نمایش گذاشته و سیلی سختی به ائتلاف اشرار وارد آوردند. فردای ۲۲ بهمنِ تماشایی ۹۷ رهبر معظم انقلاب اسلامی طی بیانیهای فوق العاده مهم، آغاز گام دوم انقلاب را مبتنی بر ایران سربلند و قوی اعلام کرده و جوانان و نخبگان کشور را برای ساختن ایران قوی به میدان فراخواندند.
مردم انقلابی ایران، فجر چهل و یکم (اولین فجر گام دوم) را به دلیل تقارن با چهلمین روز شهادت و عروج ملکوتی سردار فاتح دلها، فجر سلیمانی نامیدهاند. این نامگذاری زیبا که با حضور باورنکردنی مردم در سراسر ایران و با فریادها و شعارهای کوبنده مردم عجین شده بود، حاوی پیامهای دقیق، محکم، روشن، قاطع و انقلابی در داخل کشور، جهان اسلام و سراسر جهان بشریت است. مخاطب فریادهای ملت انقلابی ایران هم نظام سلطه بود، هم ائتلاف اشرار محور عبری، غربی، وهابی، هم ملتهای تحت ستم و استعمارشده، هم انقلابیون محور مقاومت بودند.
در ابعاد منطقهای و جهانی، راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال نماد ضربه کوبنده و جلوهای دیگر از انتقام سخت مردم انقلابی ایران از نظام سلطه و مشخصاً از ترامپ بهعنوان دونکیشوت احمق، دیوانه و افسارگسیخته غرب بود. اگر در عملیات عینالاسد بنا به اذعان و اعتراف ذلیلانه سران تحقیر شده امریکا، حدود ۱۱۰ تن! از سربازان امریکایی دچار ضربه مغزی ملایم! شدند، اینک با ضربه کوبنده و فلج کننده مغزی توسط مردم ایران در راهپیمایی فجر سلیمانی، سران ظالم و مستکبر امریکایی همگی دچار مرگ ملایم مغزی! شده و به حکم آیه ۱۲۰ سوره توبه با خشم و غضب از بی نتیجه بودن و خنثی شدن توطئهها و دسیسههای شیطانی خود به شدت عصبانی شده و مأیوسانه نابودی خود را به نظاره نشستهاند.
راهپیمایی امسال و اراده قوی ملت ایران در حمایت از الگوی مقاومت و تأکید بر ایستادگی در برابر مستکبران و زورگویان، در واقع سوخت موشکهای آماده شده برای انتقام سخت بود و مردم در تمام شهرها شهید سلیمانی را کنار خود احساس میکردند. مردم ایران در راهپیمایی امسال بر طی نمودن مسیر ایران قوی تأکید کردند. ایران قوی سخن امروز کشتیبان انقلاب نیست بلکه امام خامنهای در تمام دوران ۳۱ سال گذشته به ایران قوی میاندیشیده و همه قوای نظامی و دفاعی کشور را در این راستا بسیج کرده است. برجستهترین نماد ایران قوی نیز دو سال پیش در بیان و فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی متجلی شد که فرمودند «دوران بزن دررو تمام شده، یکی بزنید دهها میخورید».
شهادت شهید سلیمانی انتظارات مردم را از الگوهای تراز نظام بالا برده است. مردم بر اساس بیانیه گام دوم سیاستهای دو پهلو و یکی به نعل یکی به میخ را بر نمیتابند و از مسئولان انتظار دارند صریحاً منطبق بر مشی انقلابی عمل نموده و منطق مقاومت و ایستادگی را سرلوحه رفتار خود قرار دهند. راهپیمایی فجر سلیمانی در آستانه برگزاری انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی یک پیام روشن هم برای انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان و دولتمردان مورد تأکید قرار دادهاند. مردم مجلس قوی را مؤلفه مهمی برای ایران قوی دانسته و با تأکید بر انسان تراز انقلاب در پی تشکیل مجلس تراز انقلاب هستند، مجلسی که متشکل از نمایندگان مؤمن، متعهد، جوان، انقلابی، شجاع، غیور، با اراده انقلابی، کارآمد، کاربلد و متخصص، کارآزموده، خوشسابقه، پاکدست، با انگیزه، ضدفساد، درپی عدالت، مصمم و... بوده و عزم خود را برای رهایی کشور از چنگال اقتصاد لیبرالی و تدوین برنامه جامع اقتصاد مقاومتی و حل مشکلات کشور از طریق تکیه بر ظرفیتهای داخلی و سرمایه عظیم انسانی کشور جزم نمایند.
زیر چتر تکثرگرایی
ژوبین صفاری
چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در حالی جشن گرفته میشود که کشور در شرایط ویژهای قرار گرفته است. افزایش سطح تنشهای بینالمللی، انتخابات مجلس شورای اسلامی و البته تغییر در پارادایمهای گفتمانی اجتماعی، لزوم تغییر در امر سیاستگذاری را بیش از گذشته نشان میدهد. چنانکه بر کسی پوشیده نیست که وضعیت اقتصادی مردم نیز به انواع دلایل در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. با این همه اقتصاد نیز میتواند به عنوان یک وابسته از متغیرهای سیاسی تغییر مسیر دهد که این موضوع خود جای بحثی خارج از این مجال میطلبد. اما فضای اجتماعی این روزها بیش از گذشته لحنی از عصبانیت به خود گرفته است که انگار تحمل شنیدن و بودن مخالف جای خود را به برچسب زنی و درصورت داشتن قدرت حذف دیگری داده است.
بیتردید یکی از کارکردهای انقلاب اسلامی، در 41 سال پیش عصیان در برابر تک صدایی رژیم گذشته بود. تکصداییای که معتقد بود هرکس عضو حزب رستاخیز نشود باید جامه هجرت بر تن کند. اما بعد از انقلاب اسلامی تعدد انتخاباتها، نوید تمرین در زمین دموکراسی و مردمسالاری را سال به سال بیشتر کرد هرچند که همواره با شرایط ایدهآل فاصله داشت. اما تجربه این سالها نشان داده است که اوج و فرود صندوق رای همواره وابسته به تکثر در انتخاب مردم بوده است. آنجا که سیاستگذاران دایره تکثر را گسترده کردهاند حضور هم حداکثری بوده است. در این شرایط اما عمل سیاستگذاران در برخورد سلبی با اندیشههای متفاوت سبب شده تا فضای اجتماعی به جای الگو گرفتن از رویه مسامحهجویی، دچار عصیانی شوند که حتی اگر حرف درستی زده شود با انواع توهینها با آن مواجه شوند.
نمونه این پرخاش اجتماعی را در مواجهه با هنرمندان در جشنواره فجر میتوان دید آنجا که یک بازیگر خود با عصبانیت گاه حرفهای درستی هم زد اما باز با عصبانیت عده دیگری از هنرمندان و گاه توهینها روبهرو شد. هر دو وجه این ماجرا بدون در نظر گرفتن محتوای جدالشان، با فرمی از پرخاش و عصبیت با یکدیگر روبهرو شدند. گو اینکه اگر دستشان میرسید به حذف کامل یکدیگر برمیخاستند. این نشان میدهد که پذیرش دیگری به عنوان یک اصل مترقی در هر نظام سیاسی و اجتماعی هنوز بعد از 4 دهه در ارکان اجتماعی نهادینه نشده است. رابطه بین تکثرگرایی در موضوعاتی مانند انتخابات و البته گفتوگوی اجتماعی، اگر چه باید از منظر جامعه شناختی بررسی دقیق شود اما قطعاً تاثیر مستقیم بر یکدیگر دارند. به عبارت دیگر هرگاه نظام سیاسی بتواند زیر چتر خود انواع اندیشهها را بپذیرد این الگو به طبقات پایینتر نظام اجتماعی نیز سرایت میکند.
درنهایت باید گفت که انقلاب اسلامی بیتردید الگویی برای مقابله با تکصدایی در نظم اجتماعی بوده است. امروز نیز با گذشت 41 سال از پیروزی انقلاب اسلامی آنچه میتواند همچنان چتر وحدت را بر سر جامعه ایران گسترده کند. پذیرش آرای مخالف و اندیشه متفاوت در نظم اجتماعی و سیاسی است؛ موضوعی که میتواند در هر انتخابات نمود عینیتری پیدا کند. با این همه دستگاههای متولی نیز زمانی میتوانند مردم را دعوت به تسامح کنند که خود واعظ بیعمل در اجرای این مفهوم نباشند.
چراغی را که ایزد برفروزد
صبح نو در سرمقاله خود آورده است:
حالا ۴۱ سال از روزهای پر تب و تاب بهمن ۵۷ گذشته. روزهای پر تب و تابی که میلیونها ایرانی در کوچه وخیابان خشم خود را از لگدمال شدن عزت وکرامت ودر عین حال اعتراض به ناکارآمدی و تبعیض و عدالتخواهی را فریاد میزدند. حالا ۴۱ سال از آن روزها گذشته. روزهایی که صدای استقلال و آزادیخواهی در هر کوی و برزن فریادزدهمیشد. برحسب تئوریهای جامعهشناختی و انقلابشناسی، شعله تب و تاب ۴۱ سال قبل و فریادها علیه خدشه خوردن به عزت و استقلال باید سرد و در نهایت خاموش میشد. واقعیت اما چیز دیگری را نشان میدهد.
جمهوری اسلامی حالا حتی بعد از ۴۱ سال از آن روزها وحتی در اوج شرایطی که به نظر میرسد نارضایتی از بعضی ساختارها به اوج رسیده، همچنان مشروعیت مردمی و عرفی خود را در کف خیابانها به نمایش میگذارد.در عین گلهها ونارضایتیهای بحق مردمی اما شعله وتب و تاب ۴۱ سال قبل نه تنها سرد یا خاموش نشده که گرمتر هم شده است.
میلیونها ایرانیای که به خیابانها آمده و دوباره عزت و استقلال خود را فریاد کشیدند. احساسات ضداستکباری و ضدآمریکایی در اوج است و پرترههای مردان بیادعای مکتب خمینی در دست پیر وجوان و دههچهلی و پنجاهی و شصتی وهفتادی و هشتادی و نودی است. شعلهای را که خمینی کبیر ۴ دهه قبل برافروخت و حالا گرما و حرارتش بیش از هر زمان دیگری، لمس وحس میشود.